سرمایهگذاری خطرپذیر یکی از حوزههای مهم در فضای استارتاپی است که ابهامات زیادی درمورد ابعاد مختلف آن وجود دارد. دانستن درمورد این حوزه برای هر کارآفرینی ضروری و کاربردی است. به همین دلیل برطرف کردن ابهامات موجود درمورد سرمایهگذاری جسورانه یکی از دغدغههای بازیگران اکوسیستم است.
در قسمت پنجم از فصل دوم فارکست اقتصادی و مالی با عنوان سرمایهگذاری خطرپذیر، سعی شده است تا از طریق پرسش و پاسخ و گفتگو با کارشناسان مربوطه، به برخی از پرسشها درمورد ماهیت و فرایند سرمایهگذاری خطرپذیر پاسخ داده شود. مهمانان تحلیلگر این قسمت از فارکست دکتر مسعود طالبیان و دکتر محمدرضا فرحی هستند.
در ادامه این مطلب ما خلاصهای از گفتگوهای این قسمت از پادکست را برای شما آماده کردهایم.
خلاصه پادکست سرمایهگذاری خطرپذیر
تفاوت سرمایهگذاری خطرپذیر با سایر سرمایهگذاریها در چیست وقتی اساسا سرمایهگذاری با خطر همراه است؟
درواقع کار شرکتهای سرمایهگذار خطرپذیر، سرمایهگذاری بر روی استارتاپها است. استارتاپ یا شرکت نوپا به معنی کسب و کارهایی است که قابلیت رشدپذیری بالایی دارند. همین رشدپذیری بالا است که ریسک سرمایهگذاری بر روی این مدل از کسب و کارها را افزایش میدهد. زیرا وقوع آن به وضعیت و شرایط بازار بستگی دارد.
داشتن یک کسب و کار نوپا یا استارتاپ، به معنی این است که شما میخواهید یک ساختمان چهار طبقه بسازید که ممکن است از آن برج میلاد در بیاید و ممکن تبدیل به غاری بیارزش بشود. به همین خاطر است که کلمه سرمایهگذاری جسورانه بر روی نکات مثبت ماجرا تاکید دارد و سرمایهگذاری خطرپذیر ابعاد منفی را در نظر میگیرد.
عوامل تاثیرگذار بر رشدپذیری استارتاپها چیست؟
کلمه کلیدی رشدپذیری به محدودیت فیزیکی محصول و خدمات ارائه شده توسط استارتاپ بستگی دارد. به این معنا که هرچقدر محصول ارائه شده محدودیت فیزیکی کمتری داشته باشد، قابلیت بالاتری برای رشد دارد.
طبق آخرین آمار کمپانیهای ایالات متحده آمریکا، ۷۵ درصد ارزش شرکتها از کسب و کارهایی است که یک VC پشت آن قرار دارد. البته باید درنظر گرفت که احتمال این موفقیتها کم است؛ به طوری که از هر ۱۰ شرکتی که یک سرمایهگذار خطرپذیر بر روی آنها سرمایهگذاری میکند، حدود ۸ شرکت شکست میخورند. اما آن دو شرکتی که موفق میشوند یک رشد نمایی دارند.
ریسک سرمایهگذاری یک VC به چه صورت است؟
درواقع ریسک سرمایهگذاری در حالت عادی یک ریسک نرمال است اما در یک شرکت خطرپذیر این ریسک غیرنرمال است. به این معنی که اگر شما پول مشخصی را در بورس یا در یک شرکت خطرپذیر سرمایهگذاری کنید، میانه رشد سرمایه در بورس و VC یکی است. اما در ۵ درصد بالایی رشد، سود یک VC بسیار بیشتر از سود سرمایهگذاری بورس است. به همین دلیل است که قبل از وارد شدن به دنیایVCها و مشارکت در آن، باید فهم و فرهنگ و سلیقه موردنیاز آن در نظر گرفته بشود.
دلایل نیاز به وجود VCها چیست؟
سرمایهگذاری خطرپذیر اگر به شکل درستی انجام شده و پیش برود، یک بازی برد_برد است. در این فرایند کسانی که پول دارند، این سرمایه خود را به کسانی که تخصص و مهارت دارند میدهند. از طرفی افرادی که پول خود را وارد ماجرا میکنند، دانش و مهارت کافی را برای پیش بردن سرمایه خود ندارند و از طرفی دیگر افراد باتخصص، نمیتوانند به صورت تکی سرمایهگذاری کنند اما جمعآوری پولها و انجام یک سرمایهگذاری بزرگ برایشان سودمند است.
همانطور که گفتیم یک VC درصورتی میتواند مفید باشد که درست عمل کرده و پیش برود. اما فاکتورهای درست عمل کردن برای یک شرکت سرمایهگذاری جسورانه چیست؟
درواقع ویسیگری به دلایل زیر کاری پیچیده است:
۱) پیدا کردن کیس مناسب
یافتن پروژه و کیس مناسب کار دشواری است. از طرفی به دلیل ضعف وضعیت اقتصادی و از طرف دیگر به دلیل نامدار نبودن استارتاپها، پیدا کردن یک کیس مناسب برای سرمایهگذاری کار سختی است. برخی از استارتاپهای خوب، جوانان آرامی هستند که در گوشهای مشغول به کار خود بوده و ارتباطات زیادی ندارند.
علاوه بر آن درکنار داشتن ایده خوب، استارتاپ باید یک تیم درست و قوی هم داشته باشد. درحقیقت تشکیل یک تیم خوب به مراتب سختتر از یافتن یک ایده ناب است. وجود یک تیم قوی یکی از مهمترین عوامل موفقیت استارتاپها است. به همین دلیل مسئولیت پیدا کردن یک استارتاپ مناسب و خوب برای سرمایهگذاری، فرایندی سخت است که بر عهده VCها هم است.
2) فرایندهای قبل از سرمایهگذاری استارتاپ
هر VC قبل از اینکه بر روی یک استارتاپ سرمایهگذاری کند باید فرایندهایی را طی کند تا بتواند یک سرمایهگذاری مطمئن انجام دهد. از جمله این کارها: شناسایی بازار موجود استارتاپ، بررسی وضعیت استارتاپ و بازار آن، میزان سرمایه استارتاپ، پیشبینی مالی، ارزشگذاری استارتاپ و شناسایی فرایندهای جبرانی است.
3) مرحله بعد از قرارداد
در این مرحله کارها سختتر هم میشوند. زیرا در حالت معمول، سرمایهگذارها حالت مطالبهگر داشته و در ازای سرمایه خود، اظهار طلبکاری میکنند. اما یک VC به جای این مطالبهگری، باید به عنوان یک مربی و راهنما در کنار استارتاپ خود وجود داشته و علاوه بر سرمایه نقدی، انواع دیگری از خدمات را تحت عنوان پول هوشمند به استارتاپ ارائه دهد. درواقع ویسیگری مانند بزرگ کردن یک طفل میماند که در بخشهای مختلف زندگی خود نیاز به مراقبت و راهنمایی و توجه دارد.
چه چیزی باعث میشود تا علیرغم وجود سختیها و پیچیدگیهای کارVC، برخی از بانکها و شرکتهای بزرگ بخشی تحت عنوان VC خود بزنند؟
در ساختار یک VC به معنایی که در حدود نیم قرن گذشته وجود داشته، افرادی هستند که پولهایشان را روی هم گذاشته و در سرمایهگذاری شریک میشوند و عدهای هم سرپرستی مدیریت این سرمایهها را در قالب پولهای بزرگ به عهده میگیرند. اما اگر به جای اینکه شرکایی باشند که سرمایههایشان را روی هم میگذارند، یک شرکت باشد باشد که سرمایهگذاری انجام میدهد، ساختار VC به هم میریزد. اما میتوان جایگزینهایی برای سرمایهگذاری خطرپذیر پیدا کرد. یکی از این جایگزینها تأمین مالی جمعی یا Crowdfunding است. البته مزیت یک VC این است که علاوه بر سرمایه پولی، انواع خدمات دیگر و پول هوشمند را هم ارائه میدهد. همچنینVCها هم در انتخاب پروژه و هم در ادامه مسیر با علم و تخصص پیش میروند و به همین دلیل احتمال بهتری از موفقیت دارند.
بنابراین مخاطبان باید بدانند که برای ورود به VC اولا با رقمهای بزرگی سر و کار دارند. و دوما سرمایهگذاری عظیمی در پیش است. به همین خاطر بهتر است بیش از پنج درصد سرمایه خود را وارد این عرصه نکنند.
موضوع دیگر این است که تورم اقتصادی باعث قحطی سرمایه در VC میشود؛ زیرا در این وضعیت سود و بازده پارکینگها پول بیشتر از سرمایهگذاری خطرپذیر است. پارکینگهای پول، سرمایهگذاریهایی مانند خرید سکه و طلا هستند. در چنین فضایی طبیعی است که سرمایهگذاران جدید وارد بازار نمیشوند. البته استارتاپهای قابل توجهی در ایران از نمونههای موفق هستند اما برای موفقیت کامل و رسیدن به مرحله خروج، موانعی هم وجود دارد.
مهمترین موانع موفقیت کامل استارتاپ
1) خلاهای قانونی
در ایران مراحل اداری، عملیاتی سنگین و طولانیمدت دارند. گاهی برای به نتیجه رسیدن یک کار اداری باید شش ماه پیگیری و دوندگی کرد. علیالخصوص که این فرایند فرسایشدهنده با روحیه بسیاری از کارآفرینان و سرمایهگذاران همخوانی ندارد.
۲) عدم فرهنگسازی
در فرهنگ ما هنوز به طور کامل جایگاه کارآفرینان و سرمایهگذاران تثبیت نشده است. به طوری که بسیاری از افراد به کارآفرینی به چشم عملی مهم و خلاقانه نگاه نمیکنند. در برخی موارد در مسائل فرهنگی مربوط به کارآفرینان و سرمایهگذاران، تنگنظریهایی وجود دارد که بر روی نگاه کلی جامعه تاثیر میگذارد.
میزان مفید بودن دولت در تاسیسVCها چقدر است؟
مسئله قابلتوجه این است که یک VC فقط به دنبال عرضه پول نیست. بلکه در کنار آن به ارائه سایر خدمات و پول هوشمند هم میپردازد. درواقع در برخی از مواقع اهمیت پول هوشمند از سرمایه نقدی بیشتر هم است.
نکته مهم این است که دولت حتی اگر در راه تاسیس یک VC، پول خوبی را به همراه بیاورد، نمیتواند پول هوشمند را ارائه کند؛ اما دولت میتواند با توجه کردن به زیرساختها و ایجاد یک محیط مناسب، به عرصه سرمایهگذاری خطرپذیر ورود پیدا کند. زیرساختهای مناسب زمینههایی مانند: زیرساختهای حقوقی، ارتباط میان مراکز پژوهشی و VCها و اعتباربخشی حقوقی است.
در سرمایهگذاری پول مانند غذا مهم و ضروری است. اما باید توجه شود که این غذا باید در زمان مناسب سرو شود. زمان مناسب یعنی بعد از چیدن میز و قرار دادن بشقابها.
از طرفی فرهنگ خاصی در محیط سرمایهگذاری جسورانه وجود دارد که باید به آن توجه شود. مثلا شرکتهای VC معمولا دوستانه رفتار میکنند. یعنی سرمایهگذارها بعد از سرمایهگذاری، عمل منتورینگ و هدایت استارتاپ را به عهده میگیرند؛ اما دخالتی در عوض کردن مدیرعامل نمیکنند. یکی از دلایل این رفتار، پذیرفته شدن فرهنگ کارآفرینی در این مورد است. به طوری که کارآفرین یک استارتاپ، جوانی است که با خود استارتاپ پله پله رشد میکند. به همین خاطر خلاهای مدیریتی او تا حدودی پذیرفته میشود.
با توجه به شرایط موجود، آینده سرمایهگذاری خطرپذیر در ایران چگونه است؟
زمانی که میخواهیم آینده موضوعی را بررسی کنیم باید به عوامل مختلفی از جمله شرایط کنونی و تاریخچه گذشته آن موضوع توجه کنیم.
آینده VC در ایران بر اساس سه فاکتور قابل بررسی است:
- تحریم
- نیروی کار ماهر
- نوسانات اقتصاد کلان
درواقع برای شکل گرفتن فضای VC و کارآفرینی چند عامل مهم است:
وجود نیروی کار ماهر در ایران یک مزیت بزرگ است. یکی از چالشهای مهم دنیا علاقهمند کردن جوانان به رشتههای ریاضی و مالی است اما شرایط ایران از نظر وجود نیروی کار ماهر و متخصص در این زمینهها بهتر است. البته که مهاجرت نیروی کار مخاطره و مشکلی است که اکوسیستم و به طور کلی کشور با آن مواجه است.
اما در کنار وجود نیروی کار ماهر، یکی از فاکتورهای مهم دیگر در فضای VC، وجود تقاضا است. وجود تقاضا یا وجود یک بازار خوب برای کسب و کار درنتیجه جمعیت زیاد و درآمد خوبی که مخاطب هدف یک کسب و کار دارد به وقوع میپیوندد. اینجا است که آثار منفی تحریمها مشخص میشود. وقتی یک استارتاپ نتواند از خدمات و بازار بینالمللی استفاده کند و سود ببرد، دچار چالشهای بیشتری میشود. درواقع بازار محدود ایران با سطح درآمد پایین چالشی است که تحریمها میتوانند روی آن اثر منفی بگذارند.
و درکل بازی VC یک بازی ثبات است؛ نه بازی اتفاقات غیر منتظره و غیرقابل پیشبینی. درواقع نوسانات و مشکلات اقتصاد کلان میتواند آثار منفیای برای یک سرمایهگذاری خطرپذیر به همراه داشته باشد. به همین خاطر است که وارد شدن به این بازی، فرد خاص خود با دانستهها و فرهنگ خاص خود را میخواهد.
منبع این مطلب، قسمت پنجم فصل دوم فارکست اقتصادی_مالی با عنوان سرمایهگذاری خطرپذیر بود. شما میتوانید برای گوش دادن کامل به این قسمت از پادکست، به لینک زیر مراجعه کنید.